فندوق مامانفندوق مامان، تا این لحظه: 12 سال و 5 روز سن داره

فندوق مامان عاشقتممممممممممممم

دست بنده دختره نازم

دختر قشنگم سلام عزیزه مامان الهی مامان فدات بشه رفتم برای دستای قشنگت یه دست بند ناز خریدم به دنیا اومدی بندازم تو دستت مامان فدای صدای قلب قشنگت بشه امروز رفتم دکتر گفت همه چیزت عالیه مامان فدات بشه همیشه عالی باش باشه دختره نازم الهی فدای تکون خوردنت بشه مامان مامان خیلی خیلی دوست دارم عسلم هنوز کمدت اماده نشده عزیزم مامان حسابی از دست این نجاره ناراحته ولی چه میشه کرد مجبورم یه مدت دیگه صبر کنم کمد دخترم باید عالی باشه مثل خوده دخترم که عالیه یه خانوم گله همه چی تمومه ایشالله که همیشه سالم باشی عسل مامان زودی به دنیا بیای دلم برات خیلی تنگ شده ...
26 دی 1390

اولین حرکت های دختره قشنگم

سلام دختره گلم الهی مامانی فدات بشه چه خبره هی تو دل مامان لگد میزنی مامان یه دفعه میترسه الهی مامان فدای دست و پای قشنگت بشه هر چقدر دلت میخواد مامانو اذیت بکن باشه عزیز دلم فقط سالم باش و خوب رشد بکن الان سه روزه مامان میفهمه که شما تو دل من تکون میخوری حسابی بزرگ شدی خوشگلم    چهار روز پیش تکون نمیخوردی به بابایی میگم دخترم تکون نمیخوره نگرانشم دیگه سرشو اورد پایین و صدات کرد یه دفعه شروع کردی به تکون خوردن 2 بار تکون خوردی که خودم ترسیدم بپری بیرون ای دختره بابایی مامان صدات میکنه تکون نمیخوری بابایی صدات میکنه تکون میخوری مامان قربونت میره بابایی سفارش کرده حسابی منو اذیت بکنی همش میگه ثنا دختره ...
15 دی 1390
1